جزییاتی تکاندهنده از قتل زن بیپناه با بلوک سیمانی؛ قاتل ۲ روز با جسد حرف میزد
مردی ۵۰ ساله زنی بیجا و مکان را به طرز فجیعی به قتل رساند و سعی کرد پلیس را از واقعیت منحرف کند.
مردی که با دسیسهای شوم قصد داشت پلیس را در مسیر کشف جنایت فریب بدهد،هنگام تشریح جزئیات این ماجرای تکاندهنده، ابعاد هولناک دیگری از قتل زن جوان را فاش کرد.
به گزارش روزنامه خراسان، مرد۵۰ساله ای که به اتهام قتل یک زن سرگردان دستگیر شده است، با فراهم شدن مقدمات بازسازی صحنه جنایت، به خانه ویلایی(محل قتل)در منطقه محمدآباد مشهد هدایت شد تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد زوایای پنهان این حادثه وحشتناک را بازگو کند.
متهم این پرونده جنایی که خود را«سید محمد-خ»معرفی می کرد، در حالی مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد که ابتدا سرهنگ محمدمرادی(افسرپرونده)خلاصه ای از اعترافات متهم در مراحل بازجویی و شگرد وی برای فریب پلیس را شرح داد. سپس متهم با اشاره قاضی دکتر صادق صفری به بیان جزئیات قتل زن ۳۵ ساله پرداخت و گفت: من او را نمی شناختم و نام واقعی اش را هم نمی دانستم. او دراین محل ضایعات جمع می کرد که حدود4 ماه قبل باهم آشنا و هم کلام شدیم. چون جا و مکانی نداشت شب ها به همین خانه ویلایی می آمد که من در آن نگهبان بودم چرا که مالک منزل قصد داشت آن را به طور کامل بازسازی کند و من هم از اموال و لوازم بنایی مراقبت میکردم. ولی چند روز قبل او را درمیان شمشادهای صد متری دیدم که با چندمعتاد دیگر هم بساطی شده بود و با آن ها مواد مصرف میکرد. وقتی او را دراین وضعیت مشاهده کردم دیگر رگ غیرتم بالا زد. او را به خانه بردم و در یک لحظه با بلوکه سیمانی بر سرش کوبیدم. زمانی که فهمیدم دیگر جانی ندارد جسدش را در خانه نگه داشتم و نمی دانستم آن را چه کنم! ۲ روز با جسد آن زن که به «فاطمه-ص»معروف بود در خانه حرف می زدم تا این که به خاطر گرمای هوا، جسد بوی تعفن گرفت.
در این شرایط جسد را درون پتو گذاشتم و سپس آن را داخل کیسه برزنتی قراردادم وکشان کشان به کوچه بالاتر بردم و کنار پیاده رو انداختم اما برای آن که قتل را به گردن جوان دیگری بیندازم که قبلا با او اختلاف داشتم، روی یک تکه کاغذ با دست خودم مطلبی با این مضمون نوشتم که من نزد نگهبان ساختمان در حال احداث می روم و مشخصات جوان ۳۴ ساله را نیز قید کردم تا پلیس با دیدن آن دست نوشته به سراغ نگهبان یک ساختمان دیگر در همان کوچه برود .اما روز بعد وقتی دیدم نیروهای انتظامی او را دستگیر نکردند با خودم فکرکردم که احتمالا دست نوشته را ندیده اند! به همین خاطر خودم به کانکس پلیس در ابتدای خیابان شهید رستمی ۵۰ رفتم و قصه دیگری را برای دستگیری او سرهم کردم. آن روز به افسر نیروی انتظامی گفتم که جوان نگهبان ساختمان در حال احداث را در نیمه شب دیدم که کیسهای را روی زمین میکشید وصبح با حضور نیروهای انتظامی دراین محل متوجه شدم که درون کیسه جسد یک زن بوده است! اما نمی دانم چگونه کارآگاهان پلیس آگاهی باز هم او را دستگیر نکردند و به سراغ من آمدند …
این مرد ۵۰ ساله، سپس بلوکه سیمانی را نیز در دست گرفت و چگونگی قتل زن جوان را بازسازی کرد و ادامه داد: برای آن که آثاری از جنایت در محل باقی نماند من همان بلوکه سیمانی را به درون گاری جمع آوری نخاله های ساختمانی انداختم وخودم به محل کارم بازگشتم.
با پایان اعترافات متهم در خانه ویلایی،وی در حالی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی قاضی دکتر صفری روانه زندان شد که هنوز هویت واقعی مقتول شناسایی نشده است. به همین دلیل بررسی های تخصصی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی مشهد)برای شناسایی اولیای دم و زوایای دیگر این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.