استقلالی خارجنشین سکوتش را شکست؛ گفتند بیا سرمربی استقلال شو!
هافبک ملی پوش اسبق استقلال پس از مدتها سکوت، سفره دلش در خبر ورزشی باز شد و پیرامون شرایط آبی پوشان با صراحت صحبت کرد.
مدتها بود داریوش یزدانی ترجیح میداد در رابطه با شرایط استقلال صحبت نکند و نمیخواست از صحبتهایش در مورد این تیم سوء تعبیر ایجاد شود ولی با توجه به پایان یافتن رقابتهای لیگ برتر، ملی پوش اسبق استقلال سکوتش را شکست و در خبر ورزشی به طور مفصل پیرامون این تیم با او به گفتوگو نشستیم.
ابتدا از شرایط مدیریتی باشگاه شروع کنیم. استقلال صاحب یک مالک جدید شده و گروهی از هواداران امیدوارند که سرانجام معضل بزرگ مشکلات مالی تمام شود. نگاه شما به این ماجرا چگونه است؟
استقلال الان به ثبات احتیاج دارد و این ثبات شامل امور فنی و مدیریتی میشود. حالا که هلدینگ خلیج فارس پای کار آمده و افق امیدوار کنندهای پیرامون مسائل مالی ایجاد شده است نوبت به آن رسیده که تحولاتی مثبت و دقیقاً در راستای همان اتفاقات اصولی که در فوتبال جهان رخ میدهد، برای استقلال هم به وقوع بپیوندد. به نظرم استقلال الان به یک مدیر فوتبالی احتیاج دارد.
مدیر فوتبالی؟ به نظر شما در استقلال چه کسانی هستند که هم میتوانند به فوتبال اشراف داشته باشند و هم در مورد مسائل مدیریتی صاحب نظر باشند؟
ببین! مدیر فوتبالی با مالک باشگاه کاملاً مجزا است. حتی با سرپرست تیم هم متفاوت است. مدیر فوتبالی یعنی کسی که خودش اصول مدیریت را بداند و به امور فنی هم اشراف داشته باشد تا بتواند هر هفته با سرمربی تیم در فضایی کاملاً دوستانه جلسه بگذارد و باهم بررسی کنند و ببینند تیم به هدفگذاری که از ابتدای فصل تعیین شده تا چه حد نزدیک یا از آن دور شده است. به نظرم در استقلال چنین افرادی پیدا میشوند.
مثلاً چه کسانی؟
مثلاً آقای مجید رضایی. آقای حمید فرزام نیا یا آقای کوروش تشتزر. آقایان فرزام نیا و تشت زر سالها در خارج از کشور زندگی کرده و با اصول مدیریتی فوتبال نوین آشنا هستند. آقا مجید هم در ایران سابقه مدیریت کلان را دارد.
همه این افراد بسیار محترم هستند ولی به نظر شما استقلالیها آنها را برمیتابند؟ اصلا خود پیشکسوتان مقابل آنها موضع نمیگیرند؟ هواداران آنها را قبول میکنند؟
من در استقلال بازی میکردم و آقا جواد زرینچه کاپیتانم بود ولی متاسفانه همین هواداران به ایشان هم توهین کردند. واقعیت امر این است که ما تا چه زمانی میخواهیم این چرخه و این حرفها را ادامه بدهیم؟ فوتبال کاملاً حرفهای شده و حداکثر تا ۵ سال آینده هیچکس نمیتواند بدون مدرک معتبر و مرتبط با فوتبال در امور مدیریتی این ورزش صاحب سمت شود. آنگاه که کار به چنین جایی برسد، مجبوریم از خارج مدیر بیاوریم. البته به نظر من اگر بخواهیم شرایط را برای پیشرفت استقلال فراهم کنیم، باید همانطور که سرمربی خارجی میآوریم، برای استقلال یک مدیر خارجی هم بیاوریم. منظورم مدیرعامل نیست بلکه یک مدیر برای امور فوتبالی است.
شما در حالی از چنین ساختاری صحبت میکنید که ما هنوز در فوتبال ایران حتی کمک داور ویدیویی هم نداریم!
کمک داور ویدیویی مسئلهای نیست که در اختیار باشگاهها باشد بلکه در حوزه اختیارات فدراسیون فوتبال است و شاید هم دولت باید در این مورد کمک کند ولی در اختیار گرفتن یک مدیر فوتبالی جزو مسائلی است که باشگاهها میتوانند به آن وارد بشوند. حالا که خوشبختانه میگویند شرایط مالی استقلال خوب است باید به سمت حرفهایگری هم پیش برویم و دقیقاً از همان متدی استفاده کنیم که باشگاههای بزرگی مانند بارسلونا و رئال مادرید بهره بردند.
برسیم به نیمکت استقلال. اگر شما همان مدیر فوتبالی در استقلال بودید پیرامون شرایط سرمربیگری این تیم در فصل آینده چه تصمیمی میگرفتید؟
من خودم فوتبال تهاجمی و انفجاری رو به جلو را دوست دارم. راستش فوتبالی که تیم نکونام ارائه میکرد را دوست ندارم و دلم میخواهد استقلال در مدل ریکاردو ساپینتو و استراماچونی فوتبال بازی کند. یادمان باشد که الان بخش اعظمی از باشگاههای اروپایی برای خریدهای خود سراغ عناصر تهاجمی میروند و وقتی ما فوتبال رو به جلو را بازی کنیم، بازیکنان تهاجمی بیشتری میتوانیم معرفی و تولید بکنیم. این یعنی فراهم شدن موقعیت بهتر برای فروش آنها به باشگاههای خارجی و افزایش درآمد استقلال. یعنی یک تفکر کاملاً حرفهای و درآمدزا. البته حرفهایی که من زدم اصلاً به معنای آن نیست که نکونام را کنار بگذارم بلکه من اگر بودم به نکونام ۳ سال فرصت میدادم. به او فرصت میدادم و بازیکنان جوان و پدیده لیگ که در فصل گذشته درخشیدند را به استقلال میآوردم تا قدرت تیم افزایش پیدا کند. البته سرمربیگری نکونام و فرصت دادن به او به معنای ول کردن کار از طرف باشگاه نیست بلکه باید همه چیز کاملاً منطبق بر قاعده و اصول جلو برود. متاسفانه الان استقلال مشغول دعواهای داخلی است اما پرسپولیس دقیقاً در حال گرفتن پدیدههای لیگ و یارگیری برای فصل آینده است!
البته استقلال حالا یک داستان جدید هم دارد. ماجرای مصاحبه برخی از پیشکسوتان علیه جواد نکونام. وریا غفوری و علی سامره با صراحت مدعی شدهاند که جواد نکونام شایسته سرمربیگری در استقلال نیست.
ببینید من خیلی صریح بگویم چرا ما باید وریا غفوری و علی سامره را استقلالی بدانیم؟ استقلالی یعنی کسی که به تیم خودش کمک کند و شرایطی را فراهم کند تا استقلال بهتر نتیجه بگیرد. من خیلی استقلال را دوست دارم و اصلاً کتمان نمیکنم که دلم میخواهد یک روز سرمربی این تیم شوم اما برای سرمربی شدن در استقلال هرگز زیراب فرهاد مجیدی و جواد نکونام را نمیزنم. آقای احمد سعادتمند زنده است و میتوانید از خودش در این رابطه بپرسید. ایشان وقتی مدیرعامل استقلال بود به من زنگ زد و گفت بیا سرمربی استقلال بشو ولی در پاسخ به ایشان گفتم از فرهاد مجیدی حمایت کنید و تا آخر فصل به پای او بمانید. اگر واقعاً در پایان فصل به این نتیجه رسیدید که نمیتوانید با هم کار کنید، آنوقت سراغ من بیایید و مطمئن باشید در چنین شرایطی خودم به فرهاد مجیدی زنگ میزنم و میگویم استقلال به من پیشنهاد داده و دارم میایم تا سرمربی این تیم شوم. یک بار هم وقتی علی فتح الله زاده مدیرعامل باشگاه استقلال بود و با ریکاردو ساپینتو به مشکل برخورد، به من زنگ زد و گفت بیا و جانشین ساپینتو بشو ولی در پاسخ به آقای فتح الله زاده گفتم: برای استقلال قشنگ نیست که در میانه فصل سرمربی تیمش را عوض کند. شرایط لازم برای ریکاردو ساپینتو را فراهم کنید و با خود او ادامه بدهید.
البته ریکاردو ساپینتو فوق العاده عصبی بود و کنار زمین خیلی سر و صدا میکرد. او هفت جلسه محروم شد. دو بار نیز دربی را واگذار کرد.
در مورد رفتارهای کنار زمین، نکونام و مجیدی هم همیشه اعتراض میکردند. فرهاد کارت قرمز گرفت و نکونام هم با محرومیت مواجه شد اما من فکر میکنم در مورد ریکاردو ساپینتو یک مقدار کار را سختتر گرفتند. پیرامون فرهاد و جواد با توجه به سابقه ملی آنها کمی آسانتر به آنها گرفته شد وگرنه این دو نفر هم میتوانستند ۴ جلسه محروم شوند. اینکه او دو مسابقه مقابل پرسپولیس را هم باخت به نظرم ملاک خیلی دقیقی برای سنجش تواناییهایش محسوب نمیشود.
استقلال این فصل در بحث سرپرستی هم ماجراهای زیادی داشت. ابتدای کار با علی سامره شروع شد پس از آن با نصرالله خواجه گیری ادامه پیدا کرد و در نهایت به آتیلا حجازی رسید.
به نظرم علی سامره فرد ایده آلی برای قرار گرفتن کنار جواد نکونام نبود. حالا آتیلا شاید باشد ولی منظور من حضور یک مدیر فوتبالی برای سر و سامان دادن و منظم کردن تمام امور مربوط به فوتبال در باشگاه استقلال است. یکی مانند "خوان دلگادو" که قطریها او را از پپ گواردیولا جدا کردند و به اسپایر بردند. مردی که گواردیولا بارها مصاحبه کرد و مدعی شد که جدایی دلگادو یکی از اشتباهات بزرگی بود که او (گواردیولا) مرتکب شد. بچههای ایرانی در این رابطه نمیتوانند به استقلال برنامه بدهند چون چنین برنامهریزی را بلد نیستند.
برویم به داخل تیم. خیلیها میگویند حسین حسینی و ابوالفضل جلالی در دوره جواد نکونام دوباره احیا شدند.
در کمال احترام به افرادی که چنین نظری را دارند و دو بازیکن مذکور، من اصلاً آن را قبول ندارم چون خودم کار برنامه نویسی در فوتبال میکنم و مربیگری هم انجام میدهم بنابراین با این مقوله آشنا هستم. وقتی یک تیم دفاعی بازی میکند گلر آن تیم همیشه خوب است چون تیم بزرگی مثل استقلال وقتی دفاعی بازی کند. رقبا مگر در طول ۹۰ دقیقه چند موقعیت پیدا خواهند کرد؟ وقتی یک تیم حمله نمیکند دروازهبان آن همیشه خوب است. در مورد ابوالفضل جلالی هم به نوعی دیگر همین داستان صدق میکند. ما ابوالفضل جلالی را چقدر در امور دفاعی دیدهایم؟ یا در مورد حسین حسینی اگر او مانند دوران ریکاردو ساپینتو یا وینفرد شفر که استقلال تهاجمی بازی میکرد و امکان خوردن ضد حمله وجود داشت، میتوانست کلین شیت کند آنگاه ارزش کارش فوق العاده بیشتر میشد.
برسیم به دو بازیکن خارجی در استقلال. جلال الدین ماشاریپوف و گوستاوو بلانکو.
هر دو عالی بودند به ویژه جلال الدین ماشاریپوف که واقعاً به نظر من یک سر و گردن از همه هافبکهای ایرانی و خارجی که در لیگ برتر ایران توپ میزنند بالاتر است. با صراحت بگویم اگر ریکاردو ساپینتو ماشاریپوف را داشت، استقلال با اختلاف ۱۰ امتیاز قهرمان لیگ برتر میشد. این بازیکن از اوستون اورونوف هم بهتر است.
البته اگر کوین یامگا مصدوم نمیشد، شرایط استقلال در نیم فصل دوم کاملاً متفاوت از چیزی بود که شاهدش بودیم و حتی قهرمان لیگ برتر هم میتوانست عوض شود.
در مورد قهرمانی لیگ برتر اگر گل پرسپولیس را آفساید اعلام میکردند قطعاً استقلال قهرمان میشد و کار اصلاً به یامگا نمیکشید. من نمیگویم داوران باعث قهرمانی پرسپولیس شدند چون هر دو تیم استقلال و پرسپولیس شایسته قهرمانی بودند ولی واقعا آن گل آفساید بود و شرایط کاملا میتوانست عوض شود.
و به عنوان بحث آخر، مربی اسبق شما غلامحسین پیروانی این روزها کسالت دارد.
خوشبختانه شرایط ایشان بهتر شده است و بعد از جراحی وضعیت مناسبتری پیدا کرده اند. آقا غلام جدا از اینکه مربی من بوده، رابطه فامیلی هم با ما دارد و در زمره اقوام مادری من محسوب میشود. برایش آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم به طور کامل بهبود پیدا کند.