از وقتی رفتارهای عصبی پدر که دم به دم مارا کتک میزد را دیدم تمام وجودم پر از کینه شد تا جایی که تصمیم گرفتم برای…
شب همه جا گسترده بود، دشت سینهی وسیع و داغش را در برابر وزش نسیم ملایمی قرار داده بود، نسیمی آهسته و آرام به روی…
درست ۹ ساله بودم که برای اولین بار از خانه فرار کردم، هیچ کس و هیچ جا را نمیشناختم برای همین به گدایی در کوچهها و…
امروز خیلی خوشحالم که خواهرزادهام با یک تصمیم عاقلانه به مرکز مشاوره کلانتری آمده است. او به علت مشکلاتی که در زندگی…
دختر فراری از خانه با پسر مورد علاقهاش ازدواج کرد اما یک حادثه تلخ کافی بود تا او از پسرش جدا شود و امروز به یک…
دختر ثروتمند که همه حسرت زندگی او را داشتند در اتفاقی عجیب از خانه فرار کرد تا به رویاهایش برسد.
دختر گمشده بالاخره بعد گذشت بیش از یک دهه در خانه بغلی پیدا شد.
دختری که در پی فرار از منزل و رابطه با مرد مسن شیرین پز گرفتار شده بود، داستان خود را تشریح می کند.
همه چیز از نشستن روی یک نیمکت سبزتیره زیر نور ماه در یک شب سرد شروع شد ، کلمه های اسرار آمیزی که من همیشه در آرزوی…
فاطمه برحی ۲ روز پس از عقد اجباری با پسرعمویش از آبادان گریخت و به مشهد رفت، اما پس از یک سال در اتفاقی هولناک توسط…