نقشه شوم پسر جوان برای ۱۰ دختر تهرانی؛ تهیه فیلم سیاه در خلوتگاه شیطانی!
پسری در نقش خواستگار پای در خانه پدری دختران میگذاشت و آنها عروسهای شومبخت را به خلوتگاه شیطانی میکشاند.
پسری در نقش خواستگار پای در خانه پدری دختران میگذاشت و آنها عروسهای شومبخت را به خلوتگاه شیطانی میکشاند.
این پسر با تهیه فیلمهای سیاه از عروس خانمها آنها را تحت سلطه میگرفت و اگر پلیسبازیهای مادر یکی از دختران نبود هیچ ردی از این شیطان به دست نمیآمد.
عاشقانهای برای ازدواج
چند ماهی از شروع به کار سمیرا در مجموعهی آموزشی که رضا مدیریت آن را به عهده داشت گذشته بود که یک روز رضا به بهانهی هماهنگی کلاسها و ساعتهای حضور سمیرا در محیط آموزشگاه با وی جلسهای گذاشت و پیرامون برخی موضوعات با او حرف زد.
خلاصه تداوم این جلسات سبب نزدیکی بین رضا و سمیرا شد و حتی هراز گاهی باهم قرار ملاقاتهای در کافیشاپها به بهانهی دور بودن ازمحیط آموزشگاه داشتند.
این ارتباط رفته رفته تدوام یافت و با موضوعاتی خارج از مسائل کاری و تماسهای گاهوبیگاه رضا و ارسال پیامهای مهربانانه و... به این ماجرا ختم شد که؛ روزی پیرمردی خوشپوش ومبادی آداب به دفتر آموزشگاه مراجعه و از کارکنان درباره سمیرا مدرس این آموزشگاه تحقیق کرد.
پدر داماد
پیرمرد طوری به تحقیق و پرسوجو راجع به سمیرا پرداخت که هر آدم بیخیالی جای سمیرا بود کنجکاو میشد تا از دلیل حضور پیرمرد مطلع شود و چه کسی بهتر از رضا!!
رضا در پاسخ به سمیرا با اظهار تعجب از رفتار پیرمرد و سپس لبخندی از سر رضایت گفت؛ چه پیرمرد زبل شده! دیده من مدام از سمیرا خانم تعریف میکنم آمده برای پسرش آستین بالا بزنه!!
آره خانم من از هر یک ساعتی که پیش بابام هستم پنجاه و نه دقیقهاش از شما و کمالات شما حرف میزنم و بابا بنده خدا فکر کرده شما من را قابل میدانید تا با هم زیر یک سقف زندگی کنیم، غافل از اینکه سرکار خانم من را قابل نمیداند.
یک هفته از آمدن پدر رضا به آموزشگاه گذاشته بود که سمیرا ماجرای آشناییاش با رضا را برای والدینش مطرح کرد و گفت که رضا قصد دارد برای خواستگاری به اتفاق پدرش به منزلمان بیایند.
خواستگاری رسمی
روز موعد فرا رسید و رضا به اتفاق پدرش به خانه سمیرا رفتند پس از جلسه ی آشنایی خانوادهها قرار بر این شد که برای شناخت بیشتر سمیرا و رضا دو سه ماهی در قالب نامزد با هم در ارتباط باشند. در همین راستا و به جهت تنها بودن رضا و پدرش در یک خانهی نقلی در شهرکی واقع در چند کیلومتری شهر بیشتر اوقات رضا مهمان خانواده سمیرا بود تا اینکه پس از مدتی پدر سمیرا متوجه شد، دخترش پنهانی و بدون اطلاع به وی یا مادرش به خانهی رضا رفتوآمدهای مکرر دارد در همین حین مادر سمیرا نیز متوجه تغییراتی در رفتار دخترش و ظاهر وی شد. همین امر سبب شد تا خانوادهی سمیرا با رضا تماس گرفته از وی بخواهند بدون آنکه چیزی به سمیرا بگوید تاریخ مراسم رسمی خواستگاری را هرچه زودتر تعیین کند. یکی دو هفته پس از این تماس، رضا با مراجعه به نزد والدین سمیرا از بروز مشکلی مالی خبر داد وتا مهیا شدن موقعیت مالی، دو ماه برای برگزاری مراسم خواستگاری و ... فرصت خواست.
پلیسبازی مادر عروس
مادر سمیرا وقتی ماجرای خواستگار دخترش به پلیس کشید گفت: از روزی که رضا برای تعیین تاریخ یک مراسم خواستگاری ساده دوماه فرصت خواست به وی مشکوک شدم، این شک همزمان شد با کم شدن تماسها و رفت و آمدهای رضا به منزل ما بیشتر شد، سمیرا هم آن دختر سابق نبود وحضورش در منزل نامنظم شده بود بیشتر اوقات تا نیمه شب بیرون بود و اگر تماسی هم میگرفتم میگفت با رضا رستوران هستند یا با دوستانش دورهم هستند.
اصرار و تقاضای ما برای برقرای تماس با والدین رضا به جایی نرسید و همین کم محلی و تکرار بهانههایی که بوی دروغ میداد سبب کدورت و دلخوری پدر سمیرا و بگو مگوی مختصری با دخترمان شد تا آنجا که پدر سمیرا شرط کرد چنانچه در یک ماه آینده خانوادهی رضا برای خواستگاری وتعیین تکلیف پا پیش نگذارند سمیرا حق ندارد به رابطهاش ادامه دهد.
بنابراین تصمیم گرفتم برای رفع نگرانی و صحبت با رضا به محل کارش بروم.
لو رفتن نامزد پنهان خواستگار
هنوز به درِ ورودی آموزشگاه نرسیده بودم که رضا را با دختری جوان سوار بر خودروی شخصی از محدوده آموزشگاه دور شدند، دیدم. دلم شورافتاد و برای رفع این دلشوره پشت سرشان حرکت کردم تا اینکه خودروی رضا جلوی فروشگاهی توقف و رضا از خودرو پیاده شد و به سمت فروشگاه رفت، بلافاصله فرصت را غنیمت شمردم و به سراغ خانم جوان رفتم و به بهانهی خواستگاری از وی برای پسرم با او صحبت کردم که ناگهان او رضا را نامزد خودش معرفی کرد وگفت چندماهی است با رضا آشنا شده است و قرار است هفتهی آینده والدین رضا از شهرستان به خواستگاری وی بیایند.
مادر سمیرا در حالیکه شوکه شده بود، ضمن پنهان کردن این مسئله، از دختر جوان به بهانهی دیدن خواهر کوچکترش از وی شماره تماس گرفت، صبر کرد تا روز مراسم خواستگاری رضا از سمیرا...
روز خواستگاری، همین که رضا و پدرش وارد خانه شدند مادر سمیرا، طوری که سایرین متوجه نشوند از شروع مراسم خواستگاری فیلم گرفت و برای دختری که در خودروی رضا با او صحبت کرده بود ارسال کرد و برای دختر پیامی مبنی بر اینکه نامزد شما امشب آمده خواستگاری دختر من و در ادامه نشانی منزلشان را برای دختر ارسال کرد .
یکساعت بعد دخترجوان به اتفاق پدر و مادرش همراه با پلیس وارد منزل خانواده سمیرا شدند و پرده از راز خواستگار شیاد برداشته شد .
بازداشت شیطان
پیرمردی که خودش را پدر رضا معرفی کرده بود با دیدن پلیس دستپاچه شده و با صدای لرزان به پلیس گفت: رضا به من گفت که والدینش در شهرستان ساکن هستند و از من خواست که خودم راجای پدرش معرفی وبه خواستگاری دختر مورد علاقهاش بروم بنابراین نقش پدرش را بازی کردم و پذیرفتم اوهم درقبال حق قدم مبلغی به حسابم واریز کرد و در جریان مابقی کارهای او نیستم.
در تحقیقات پلیس مشخص شد رضا با همین ترفند ظرف دوسال گذشته با بیش از ۱۰ دختر رابطه برقرار کرده و هربار به بهانهای از جمله فاش کردن رابطهاش نزد خانوادهی دختر مورد نظر توانسته از مجازات فرار کند.
فیلم سیاه
در ادامه تحقیقات روشن شد که رضا در همان منزل نقلی خارج از شهر دوربین مدار بستهای داشته و از روابطش با طعمههایش فیلم تهیه میکرده و پس از قطع ارتباط اگر با اعتراض دخترها مواجهه میشده نسخهای از فیلم را با تهدید به آبروریزی و... برای وی ارسال میکرد.
قانون چه میگوید؟!
محمد هادی جعفرپور حقودان در این زمینه گفت : قابل ذکر است انتشار فیلم خصوصی و فیلمبرداری از اشخاص بدون اطلاع ایشان مستند به ماده ۷۴۵ قانون مجازات جرم و شامل ۹۱ روز تا دوسال زندان است.
این حقوقدان افزود: نکتهی قابل اهمیت برای دخترانی که با چنین موقعیتی مواجهه میشوند این است که اولا با شناخت کامل و تحقیقات لازم نسبت به ایجاد ارتباط متعارف با خواستگار مورد نظرشان اقدام کنند و حتما در برخورد با اولین رفتار نامتعارف خواستگار قضیه را با خانواده ی خویش مطرح کنند.
جعفرپور خاطرنشان کرد : سکوت خانم ها در چنین پرونده هایی مهم ترین دلیل ادامه ی رفتارهای مجرمانه چنین اشخاصی است بنابراین لازم است برای پیشگیری از تکرار چنین رفتارهایی حتما به پلیس و مرجع قضایی اطلاع داده شود.
محمدهادی جعفرپور در پایان گفت : چنانچه دختر خانمی از ترس آبرو و مشکلات خانوادگی تمایل به فاش کردن چنین مسئله ای ندارد میتواند بدون ذکر نام و فاش کردن هویت خوبش،مراتب را به دفتر دادستان شهر منتقل کند و دادستان مکلف به پیگیری موضوع است.