خبرهای داغ
کدخبر: ۴۸۲۵
تاریخ خبر:

عروس جوان: همسرم می‌گوید تو با این تیپ و قیافه معلوم نیست با چند نفر دیگر رابطه داشته‌ای!

جناب سروان ببینید همین الان برایم یک پیام از طرف نامزدم رسید. او مدام تهدیدم می کند که روی سر و صورتم اسید خواهد پاشید و تا انتقام نگیرد آرام نخواهد شد. از دست این کارهایش دیوانه شده ام و نمی دانم چه کار کنم. ای کاش هیچ وقت او را ندیده بودم.

عروس جوان: همسرم می‌گوید تو با این تیپ و قیافه معلوم نیست با چند نفر دیگر رابطه داشته‌ای!

«پریسا» در دایره اجتماعی کلانتری گفت: من و مسعود به طور اتفاقی با هم آشنا شدیم و مدتی رابطه تلفنی داشتیم. حدود یک سال از این آشنایی گذشت و مسعود همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام آمد. پدر و مادرم با این که رضایت چندانی به این موضوع نداشتند اما به احترام نظر و خواسته من موافقت خود را اعلام کردند و به عقد پسر مورد علاقه‌ام درآمدم.

روزهای اول نامزدیمان خیلی خوب و شیرین بود و مسعود با ابراز عشق و علاقه مرا لبریز از محبت‌های خود کرد اما در مدت کوتاهی متوجه شدم شوهرم تعادل روحی و روانی ندارد. او شب ‌هایی که به خانه ما می‌آید برخورد مناسبی با خانواده‌ام دارد ولی نیمه‌های شب ناگهان از خواب می‌پرد و در حالی که گریه می‌کند مرا با الفاظی رکیک به باد کتک می ‌گیرد.

او در آن لحظه می‌گوید راستش را بگو تو با چند پسر جوان رابطه داری و زنی که با یک مرد دوست بشود دیگر نمی‌تواند از نظر شخصیتی سالم بماند و...؟

عروس جوان افزود: من با صبر و تحمل تمام این کارهای شوهرم را از خانواده‌ام مخفی نگه داشتم چون می‌دانستم اگر یک کلمه حرف بزنم آن ها خواهند گفت خودت مسعود را انتخاب کرده‌ای و باید بسوزی و بسازی. متأسفانه این وضعیت ادامه پیدا کرد تا این که شوهرم تصویر مرا در آلبوم عکس‌های عروسی خواهرم دید.

او با دیدن این تصویر دچار شک و تردید بیشتری شده است و می‌گوید تو با این تیپ و قیافه معلوم نیست با چند نفر دیگر رابطه داشته‌ای و حتما هنوز هم فساد اخلاقی داری.مسعود با این کارهایش آن قدر مرا تحت فشار عصبی و استرس قرار داد که نتوانستم امتحانات پایان ترم دانشگاه را با موفقیت پشت سر بگذارم و من که واقعا خسته و بی‌حوصله شده بودم با او قهر کردم و دیگر به تماس‌های تلفنی‌اش نیز جواب ندادم.

دو هفته از این ماجرا گذشت و شب گذشته مسعود که می‌دانست پدر و مادرم به شهرستان رفته‌اند و تنها هستم به خانه ما آمد. با دیدن او فکر می‌کردم می‌خواهد معذرت‌خواهی کند اما شوهرم با لحنی تند و عصبی گفت از روزی که قهر کرده‌ای شک ندارم پای مرد دیگری در میان است و تو باید نتیجه این کارهایت را ببینی. مسعود که کنترلی بر اعصاب و روان خود نداشت مرا تا حد مرگ کتک زد و از خانه بیرون رفت.

او با پیام‌های خشن تهدید می‌کند که قصد اسیدپاشی به روی سر و صورتم را دارد و می‌خواهد انتقام بگیرد.نگران آینده‌ام هستم و فکر نمی‌کردم این ازدواج که با آن همه علاقه و دلبستگی سر گرفت به این زودی چنین سرنوشتی پیدا کند.من در پایان به همه دختر خانم‌های جوان می‌گویم مطمئن باشید ازدواجی که با چند پیامک عاشقانه، شعرهای احساسی و دوستی خیابانی سر بگیرد سرانجامی نخواهد داشت.

copied
ارسال نظر
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

اخبار از پلیکان
  • پربحث‌ترین‌ها

اخبار روز سایر رسانه ها

    اخبار از پلیکان

    وب گردی

      دیگر رسانه ها