خبرهای داغ
کدخبر: ۶۰۳۹
تاریخ خبر:

نقد فیلم برادران لیلا؛ نجات خانواده در سرویس بهداشتی!

برادران لیلا قطعا فیلم سرگرم کننده‌ای است که مخاطبین را در مدت زمان طولانی پخش آن خسته نمی‌کند. روستایی در این فیلم هم مانند سایر ساخته‌هایش به خوبی توانسته است کشش ایجاد کند.

نقد فیلم برادران لیلا؛ نجات خانواده در سرویس بهداشتی!

صبا عباس‌پور؛ برادران لیلا جدیدترین ساخته سعید روستایی در ژانر درام است که اولین بار در سال ۲۰۲۲ به نمایش درآمد. در این فیلم سعید پورصمیمی، ترانه علیدوستی، پیمان معادی، فرهاد اصلانی، محمد علی‌محمدی، نیره فراهانی، مهدی حسینی نیا و... به ایفای نقش پرداخته اند.

فیلم داستان دختری به نام لیلاست که با پدر و مادر و برادرانش زندگی می‌کند و همگی به نوعی درگیر مشکلات اقتصادی هستند تا اینکه لیلا برای بهتر شدن اوضاع خانواده پیشنهاد پیش خرید مغازه در پاساژی که خودش در آنجا کار می‌کند را می‌دهد...

برادران لیلا قطعا فیلم سرگرم کننده‌ای است که مخاطبین را در مدت زمان طولانی پخش آن خسته نمی‌کند. روستایی در این فیلم هم مانند سایر ساخته‌هایش به خوبی توانسته است کشش ایجاد کند و مخاطب فارغ از اینکه به دنبال چرایی و چگونگی داستان باشد، مشتاقانه پیش می‌رود تا ببیند در انتها سرنوشت این خانواده شلوغ به کجا ختم خواهد شد.

فیلم آغاز خوبی دارد، به گونه‌ای که از همان سکانس ابتدایی با همراه شدن با اسماعیل جورابلو (سعید پورصمیمی) تا حدودی با یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های داستان آشنا می‌شویم و رفته رفته در طول قصه این شخصیت به خوبی پردازش می‌شود.

پدری مستبد، منفعل و آرمان گرا که نهایت آرزویش این است تا جانشین بزرگ فامیل شود و روی آن صندلی مخصوص بنشیند و برای امثال قارداش‌علی، فخر فروشی کند. بعد از آن با دیگر شخصیت مهم داستان؛ یعنی علیرضا (نوید محمد زاده) آشنا می‌شویم که طی شورشی در کارخانه محل کارش پا به فرار می‌گذارد و مخاطب به زودی متوجه می‌شود که با شخصیتی ترسو و محافظه کار روبه روست.

سومین کاراکتر مهم فیلم، لیلا (ترانه علیدوستی) تنها دختر خانواده است که کارگردان از همان آغاز با نشان دادن صحنه‌های فیزیوتراپی و درد کشیدنش سعی دارد او را شخصیتی بسیار مظلوم و رنج کشیده معرفی کند؛ اما لیلا شخصیت بلا تکلیفی دارد که از یک طرف دلسوز خانواده و به خصوص برادرانش است و از طرفی دیگر برای پدر و مادر اهمیت زیادی قائل نیست و مدام مشغول درگیری لفظی و طعنه و کنایه با آنهاست.

فیلم خلاف شروع خوبی که دارد، در میانه داستان دچار سردرگمی می‌شود و گویا خط اصلی داستان گم می‌شود. کلاف داستانی درست آنجا گم می‌شود که لیلا همه زندگی و آینده خود و برادرانش را در خرید چند متر مغازه جستجو می‌کند؛ مغازه‌ای که قرار است روی خرابه‌های سرویس بهداشتی یک پاساژ بنا شود و همین مسئله از ابتدا باعث می‌شود که مخاطب این خوشبختی و رستگاری را چندان لمس نکند؛ چرا که بیشتر مکالمات مربوط به آن در همان سرویس بهداشتی صورت می‌گیرد و صدا‌هایی که از پس زمینه شنیده می‌شود، مضحک بودن این رویا را برجسته‌تر می‌کند.

گویا نویسنده می‌خواهد باور خود را به بی‌نتیجه بودن این همه تلاش لیلا و برادرانش برای رسیدن به این رستگاری را با ایجاد چنین فضایی به مخاطب القا کند. سوال اصلی این است که چرا داشتن چنین مغازه‌ای باید به مهمترین دغدغه زندگی این خانواده تبدیل شود؟

فیلم به وضوح طعنه‌ای به مسائل اقتصادی و بی‌ثباتی ناشی از آن در جامعه می‌زند که کاملا به جاست و مخاطبان به‌خوبی می‌توانند با آن هم‌ذات پنداری کنند؛ اما مشکل از آنجا شروع می‌شود که داستان به جای پرداخت به این مشکلات آن را رها می‌کند و دچار شعارزدگی می‌شود تا جایی که رد این شعارزدگی را در بسیاری از دیالوگ‌های فیلم هم می‌توان پیدا کرد. قصه به جای نشان دادن بدبختی سعی در روایت آن در قالب دیالگو‌ها دارد؛ دیالوگ‌هایی شعاری و بدون هر گونه احساس.

جنجالی‌ترین بخش فیلم برادران لیلا آنجاست که لیلا به صورت پدرش سیلی می‌زند؛ سکانسی که سر و صدای زیادی را در جامعه سنتی ما بر پا کرده است. در این سکانس لیلا جسورانه و در مقابل چشم مادر و برادرانش به صورت پدر سیلی می‌زند؛ پدری که فارغ از هرچه هست، در فرهنگ و دین ما از احترام بالایی برخوردار است.

بسیاری این سکانس را نوعی اعتراض کارگردان به جامعه مردسالار می‌دانند. اگر قضاوت کردن درباره خوبی یا بدی این صحنه را کنار بگذاریم؛ باید بگویم این سیلی یک زیاده روی اساسی در فیلم محسوب می‌شود؛ حرکتی که کارگردان با آراستنش قصد دارد مخاطب را هرچه بیشتر درگیر و همراه این خانواده کند؛ اما باید گفت نتیجه کاملا معکوس است.

به طور کلی روستایی سعی دارد در این فیلم از هم گسیختگی خانواده را به بهترین شکل ممکن نشان بدهد و تا حد زیادی بار این مسئولیت را به دوش شخصیت لیلا گذاشته است با کنایه زدن به مادرش که در دوران عقد حامله شده بود، بی‌توجهی به درد و مریضی و دکتر بردن آنها، گرفتن عکس تکی از پدر برای آگهی مراسم ترحیم بدون ابراز ناراحتی، سیلی زدن به پدر که حکم تیر خلاص را برای شخصیت داشت و درنهایت خنده کمرنگ انتهای فیلم بعد از پی بردن به مرگ پدر.

لیلای سردرگم که از یک طرف به صورت پدر بی‌مسئولیت خود سیلی می‌زند و از طرف دیگر برای برادری که کلاه‌برداری کرده است، اشک می‌ریزد و نقشه فرارش را فراهم می‌کند. لیلا به ظاهر دلسوز و مهربان است؛ اما همین بلاتکلیفی باعث می‌شود که مخاطب با او همراه نشود و برایش دل نسوزاند.

اگر بخواهیم برادران لیلا را با ابد و یک روز مقایسه کنیم؛ می‌توان گفت که در ابد و یک روز، سمیه شخصیتی دوست داشتنی داشت که مخاطب را با خود همراه می‌کرد. او در خلال تمام بدبختی‌هایش برای خانواده اهمیت زیادی قائل بود و سرنوشت خود را فدا کرد؛ کاملا برعکس شخصیت لیلا که روستایی نتوانست او را به محبوبیت سمیه برساند.

به نظر می‌رسد روستایی در ابد و یک روز بسیار پخته‌تر عمل کرد، تا جایی که مخاطب در پایان فیلم به این باور می‌رسید که داستان چه خوب و چه بد تمام شده است؛ اما در برادران لیلا به چنین پایانی نمی‌رسیم. آنجا که علیرضا برای گرفتن حق و حقوقش به کارخانه می‌رود و شیشه راهرو را می‌شکند؛ دقیقا همان ضربه‌ای است که کارگردان به فیلم وارد کرده است؛ شعارزدگی و به نتیجه رسیدن اجباری.

مخاطب بعد از آن همه بگیر و ببند شخصیت علیرضا در داستان و روایت مشکلات شخصیتی از زبان خودش ناگهان علیرضای شجاعی را می‌بیند که برای گرفتن حق و حقوقش شیشه می‌شکند؛ تغییری باورنکردنی که روند آن در طول قصه هرگز دیده نمی‌شود.

به طور کلی باید گفت برادران لیلا مانند تمام ساخته‌های سعید روستایی اثری شلوغ و پر هیاهو است که شروع خوبی دارد و کشش لازم را برای دیدن ادامه فیلم به وجود می‌آورد؛ به خصوص با بازی خوب ترانه علیدوستی و سعید پور صمیمی؛ اما در نهایت فیلمنامه اشتباهاتی دارد که باعث می‌شود فیلم به آن نتیجه‌ای که مد نظر کارگردان است، دست نیابد و مخاطب در پایان فیلم از خود می‌پرسد: خب که چی؟!

copied
ارسال نظر
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

اخبار از پلیکان
  • پربحث‌ترین‌ها

اخبار روز سایر رسانه ها

    اخبار از پلیکان

    وب گردی

      دیگر رسانه ها