«فسیل» با فروش ۶۰ میلیارد تومانی ناجی سینمای نفروش ایران شد!
این روزها فیلم سینمایی فسیل می رود تا رکورد ادوار مختلف سینمای ایران را در گیشه بشکند و این مسئله نشان از آن دارد که حالا مخاطب ما تکلیف خودش را برای خرید بلیت و ورود به سالن های سینما مشخص کرده است .
اگرچه ژانرهای مختلف در سینمای ما مخاطبان خودشان را دارند و بدون تعارف باید گفت سینمای ما در تنوع ژانر هم بسیار کمرنگ و محدود عمل میکند اما حتما بر همگان واضح و مبرهن شده است که فیلم های کمدی این روز ها نه تنها نقل محافل هستند که بیتردید زندگی گیشه سینمای ایران به ساخت آثار کمدی در نوع و سبک های متفاوت مرتبط میشود.
اگرچه فیلم فسیل جزء آثار درجه یک سینمای بدنه هم حساب نمیشود و به لحاظ قصه و کارگردانی یک اتفاق ویژه محسوب نمیشود اما نباید نادیده گرفت که این فیلم امروز ناجی سینمای نفروش ما است و به رغم اینکه بسیاری از آثار پرسروصدای جشنواره ای نمی توانند گیشه را تصرف کنند فیلم فسیل توانسته است بار دیگر تجربه متفاوتی را در گیشه سینما رقم بزند .
نکتهای که وجود دارد این است که آیا سینمای ایران باعث تغییر سلیقه مردم در دیدن فیلم شده است یا نه!
خواسته، نظر، مذاق و سلیقه مخاطب ایرانی است که گیشه را را نجات میدهد و امروز میبینیم فیلم سینمایی فسیل بیش از آثار دیگر در معرض نمایش و فروش است اگرچه وضعیت روحی و روانی مردم در شرایط مختلف متفاوت است و همین مسئله در انتخاب آثار مختلف سینمایی نیز موثر است اما فراموش نکنیم که سینمای ما قبل از اینکه به یک جایگاه و نگاه اجتماعی جهانی نیاز داشته باشد به زندگی و زیست به روز احتیاج دارد و این مسئله مستقیما به موفقیت در گیشه برمیگردد. اتفاقی که در سالهای اخیر بارها با ضرر و زیان فیلمسازها روبرو شده است و این روزها دفتر عامریان فیلم میداند که برای زندگی کردن و روی پا نگاه داشتن سینمای ایران باید به سراغ چه جنس داستانها و چه ژانری برود.
موفقیت فیلم فسیل را باید به فال نیک بگیریم و به جای اینکه این اثر را به لحاظ فنی نقد و بررسی کنیم به این فکر کنیم که فیلم سینمایی فسیل توانسته است چراغ سینمای ایران را روشن نگاه دارد اگرچه ما با ساخت آثاری مانند فسیل و دیگر ساختههای سینمای بدنه میتوانیم سلیقه مخاطبمان را به سطحی برسانیم که شاید قابل تحلیل و بررسی باشد اما فراموش نکنیم که سینما امروز یک صنعت است و باید خودش از پس هزینههایش بربیاید تا بتواند به زندگی ادامه دهد.
با این ترتیب به جای نقد و نادیده گرفتن ویژگیهای مثبت فسیل و آثاری از این دست که میتوانند سینما را نجات دهند به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم با رعایت فرمولهایی که در فیلم فسیل وجود دارد آثاری درخشان و البته در خور را بسازیم تا هم مخاطب را از دست ندهیم و هم بتوانیم گیشه را پر و پیمان کنیم و فراموش نکنیم که سینما مسئولیتهای مختلفی بر دوش دارد و شاید در بحث فرهنگسازی نمیتوانیم تنها به داستان جایگاه سینمای ایران بر اساس پر کردن وقت مخاطب فکر کنیم.
سینما باید بتواند از پس خرج و هزینههای بالای این روزهایش بربیاید و ساخت فیلمهایی که بتواند سلیقه مخاطب امروز را با خود همراه کنند قطعا یک تبحر و استعداد متفاوت میطلبد که مشخصا برای برخی وجود دارد و برای برخی خیر.